ضحی جونم

...

...

...

...

سلام من تا امروز خیلی کا رهارو یاد گرفتم که انجام بدم من دورخودم میچرخم غلت میزنم وخودم روبه هرچیزی که نزدیکم باشه میرسونم و اون رو برمیدارم به همین خاطر مامانی خیلی باید حواسش به من باشه که هرچیزی رو برندارم ازبس که دندونام میخواره همش دوست دارم دستم یا دندونگیرخوشکلمو بذارم دهنم وهرچیز روهم که بخوام بادستم بهش اشاره میکنم که بیاد ومامانی هم اگه برام بی خطر باشه بهم میده!من یادگرفتم که بشینم اما هنوزنمیتونم خودم رو درست بگیرم ب ه خاطرهمین به جلوخم میشم ودستامو روزمین میذارم ، اگه مامانم ازم دوربشه یا گرسنم باشه صداش میکنم ومیگم م م که مامانی خیلی خوشحال میشه ب ب و د د و ن ن روهم میگم عروسکاواسباب بازی های اتاقم روهم خیلی دوست دارم و...

سلام من ضحی جونم من این روزا خیلی بامزه شدم همش درحال فعالیتم اصلا دوست ندارم زیاد بخوابم همش دوست دارم وسایل دور واطرافم روبررسی کنم به خاطر همین همه چی رو میذارم دهنم ولی مامانی وبابایی نمیذارن آخه میترسن من مریض بشم منم یواشکی هرچی روببینم برمیدارم وقتی مامان یا بابایی متوجه میشن وصدام میکنن ازدهنم در میارم ولبخند میزنم این روزا بهتر میتونم جابه جابشم آخه غلت میزنم ویه کم هم سینه خیزمیرم وحسابی شیطون شدم وکلی بابا ومامانم رو میخندونم آخه من خیلی بامزم ...

...

...

...