ضحی جونمضحی جونم، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره

ضحی جونم

کارهایی که ضحی جونم تاپایان یک سالگی انجام میده.

ضحی جون مامان وبابا خیلی ناز وبامزه شده حالا خیلی راحت راه میره وبدوبدو میکنه با باباجونش توپ بازی میکنه ودنبال توپ میدوه ضحی یک هفته مونده به تولدش راه رفتن روکاملایا دگرفت،صدای حیوونارودرمیاره واونارومیشناسه(گاو،هاپو،ببیی،طوطو،الاغو...) بااسباب بازی هاش مخصوصا کتاباش سرگرم میشه،وقتی ب یدارمیشه خودش ازتخت میادپایین،وقتی آب بخواد لیوان روبرمیداره ومیگه آب،میوه هارو میشناسه ووقتی سیب یاموزببینه اسمشون رومیاره ،اجزای صورت وبدنش رومیشناسه وخیلی کارها وشیرین کاری های دیگه که الان یادم نیست فقط اینومیگم که دخترم الهی فدات بشم خیلی بامزه شدی ...
29 دی 1393

تولدیک سالگیت مبارک عزیییییییزم!

آمدی گریه کنان،شادشدیم تاکه درکلبه ی ما لاله شدی چقدر زود گذرکرد زمان چقدرزودتویکساله شدی مثل یک چشمه ی جوشان شده ای پاک وزیبا وزلال وجاری دخترم خوب بدان تابه ابد دردل بابا ومن جاداری ...
29 دی 1393

کارهایی که ضحی جونم تاپایان 11ماهگی انجام میده!

ضحی جونم تاپایان یازده ماهگی واستدن روبهتر یادگرفته وحالادوست داره که قدم برداره شیطونیاش خیلی بیشترشده وهرچیزی روکه ببینه وبراش جالب باشه پشت سرهم میگه اده اده اده(بده بده بده)...به عروسکاش خیلی علاقه مندشده وحسابی باهاشون سرگرم میشه وهمینطورکتابی که حیوونای اهلی توش هستن روخیلی دوست داره وهمیشه باهاشه وخودش صفحه میزنه ونگاهشون میکنه،بعضی اوقات میخوادصحبت کنه وکلی حرف میزنه که مامتوجه نمیشیم چی میگه کلمه های جدیدی که یادگرفته:بابا بزرگ،باباجون،بدو،وبعضی کل مه هارو وقتی که شنیدفقط یه بار گفت مثل خا به جای خاله یا آتی برای فاطی وبعضی چیزای دیگه که الان یادم نیست ...
8 آذر 1393

درانتظارتولد یک سالگی دخترنازم!

  ضحی جونم ازامروز وارد دوازده ماهگی شده واین یعنی اینکه 29روز دیگه تا اولین سالگرد تولد نازگلم مونده روزی که با اومدنش شادی روبرامون آورد وچقدر زود داره یکسال میشه ضحی جونم الهی که صدساله شی عزیییییییییزم ...
8 آذر 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ضحی جونم می باشد